آیا خبر از یوسف زهرا نداری؟(به جای گفت و شنود)
تاریخ انتشار: ۶ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۸۲۴۸۸
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها - کیهان نوشت: به مناسبت وفات حضرت امالبنین(س) و در سوگ آن بزرگوار، بخش گفت و شنود امروز را به سروده زیبای شاعر متعهد کشورمان آقای رحیم ابراهیمی اختصاص میدهیم؛
وقتی تو دل نازکتر از ابر بهاری
حق داری از دوری گلهایت بباری
تو همچنان شمعی که بعد از آن وقایع
کارت شده یک عمر تنها گریهزاری
تو پا به پای زینب کبری همیشه
یک گوشه در شهر مدینه روضهداری
با او تمام روضهها را گریه کردی
امالمصائب را تو تنها غم غمگساری
روزی که آمد کاروان غم برایت
آن روز شد روز شروع بیقراری
معلوم شد عباستان در کاروان نیست
با اینهمه دیگر چرا چشم انتظاری؟
آن روز پرسیدی ز هر شخصی که دیدی
آیا خبر از یوسف زهرا نداری؟
دیگر کسی خنده به لبهایت ندیده
آری که تا دنیاست دنیا سوگواری
شکر خدا در علقمه حاضر نبودی
آخر چطور میخواستی طاقت بیاری
وقتی شنیدی دستهایش را بریدند
کم مانده بود از غصه او جان سپاری
عباس تو سعی خودش را کرد اما
دیگر چرا تو از سکینه شرمساری
احساسهای تو سفر کردند و رفتند
اما تو ماندی و نگاه اشکباری
پایان پیام/ت
.
بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
منبع: فارس
کلیدواژه: حضرت ام البنین س گفت و شنود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۸۲۴۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفت و شنود/ گاوش کو؟!
چه کسی باور میکرد شاهد روزی باشیم که دیدگاه جمهوری اسلامی ایران برای محو اسرائیل به شعار و خواسته تودههای عظیم مردم در جای جای دنیا تبدیل شود؟
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود نوشت:
گفت: از انتفاضه بزرگ و فراگیر ضدصهیونیستی در دانشگاههای آمریکا و اروپا و سایر کشورها چه خبر؟!
گفتم: دانشجویان و اساتید با وجود سرکوب شدید دولتها صحنه را ترک نکرده و حالا دیگر خواستار محو اسرائیل از صحنه روزگار شدهاند.
گفت: چه کسی باور میکرد شاهد روزی باشیم که دیدگاه جمهوری اسلامی ایران برای محو اسرائیل به شعار و خواسته تودههای عظیم مردم در جای جای دنیا تبدیل شود؟
گفتم: نشریه «هیل» وابسته به کنگره آمریکا نوشته است؛ ایران نیروهای خود را در دانشگاههای آمریکا و اروپا متمرکز کرده است. دانشجویان در کارولینای شمالی، پرچم آمریکا را آتش زدهاند و به جای آن پرچم فلسطین را برافراشتهاند و...
گفت: دیگه چه خبر؟!
گفتم: نیروهای نظامی آمریکا به درون دانشگاهها لشکرکشی کردهاند و دانشجویان و اساتید معترض را بعد از ضرب و شتم شدید دستگیر کرده و با اتوبوس به زندانها منتقل میکنند!
گفت: پس آن همه شعار حقوق بشر! و دموکراسی! و آزادی بیانشان! چی شد؟!
گفتم: دانشآموزی به پدرش گفت؛ بابا جون ببین چه منظره قشنگی کشیدهام؟ پدرش گفت؛ آفرین پسرم! چی کشیدی؟ پسرش گفت؛ یک گاو که داره توی چمنزار علف میخوره. پدر به ورقه سفید نگاه کرد و با تعجب پرسید؛ علفش کجاست؟ گفت؛ گاوه خورده!
پرسید؛ پس گاوش کو؟ گفت؛ خُب علفها را خورده و رفته دیگه!